خواجه عبدالله انصاری, صد میدان

میدان اول : توبه – شرح صد میدان

میدان اول
بخش 1

   “میدان اول مقام توبه است”

شرح:
خواجه عبدالله انصاری در کتاب صد میدان، صد منزل یا مقام رو برای رسیدن به کمال و نزدیکی به خدا بیان می‌کنه. اولین و مهم‌ترین این منازل، “توبه” هست. یعنی برای شروع هر حرکتی در مسیر معنویت، اول باید توبه کرد.

   “و توبه بازگشتن است ببه خدای. قوله تعالی: «توبوا الی اللّه توبة نصوحا»”

شرح:
توبه در لغت به معنای “بازگشت” هست. اما در اینجا منظور “بازگشت به سوی خدا”ست. یعنی از مسیر اشتباه و گناه برگردیم و به مسیر درست که همون راه خداست، قدم بذاریم. خواجه عبدالله برای تاکید بر اهمیت توبه، به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره می‌کنه:
“توبوا الی اللّه توبة نصوحا” (سوره تحریم، آیه 8) که ترجمه‌اش میشه: “به سوی خدا بازگردید، بازگشتی خالصانه.” “توبه نصوح” یعنی توبه‌ای که از ته دل و با صداقت کامل باشه، نه فقط به زبان.

میدان اول
بخش 2

 

   ” بدانکه علم زندگانیست، و حکمت آینه، و خرسندی حصار، و امید شفیع، ذکر دارو، و توبه تریاق.”

شرح:
در این قسمت، خواجه عبدالله با تشبیهات زیبا، اهمیت چند مفهوم کلیدی رو بیان می‌کنه:

علم زندگانیست: علم و دانش مثل آب حیاته که به زندگی ما معنا و جهت میده. بدون علم، زندگی واقعی نخواهیم داشت.
حکمت آینه: حکمت مثل آینه‌ایه که حقیقت رو به ما نشون میده. با حکمت می‌تونیم عیب‌های خودمون رو ببینیم و اونها رو اصلاح کنیم.
خرسندی حصار: رضایت و شکرگزاری مثل یک دژ محکمه که ما رو از غم و اندوه و ناامیدی محافظت می‌کنه.
امید شفیع: امید مثل یک وکیل مدافعِ که ما رو در سختی‌ها یاری می‌کنه و نمی‌ذاره ناامید بشیم.
ذکر دارو: یاد خدا و ذکر گفتن مثل داروی شفابخشیه که روح ما رو از بیماری‌های گناه و غفلت پاک می‌کنه.
توبه تریاق: و اما توبه! توبه مثل پادزهره که اثرات زهرآگین گناه رو از بین می‌بره و ما رو از بند اون آزاد می‌کنه.

میدان اول
بخش 3

 

   “توبه نشان راهست و سالار بار و کلید گنج و شفیع وصال و میانجی بزرگ و شرط قبول و سر همه شادی”

شرح:
در این قسمت، خواجه عبدالله بازم با تشبیهات قشنگ، جایگاه والای توبه رو نشون میده:

توبه نشان راهست: توبه مثل علامت و نشانه‌ایه که مسیر درست رو به ما نشون میده و نمی‌ذاره گمراه بشیم.
سالار بار: توبه مثل رهبر و راهنمای یک کاروانه که ما رو در مسیر پرفراز و نشیب زندگی به مقصد می‌رسونه.
کلید گنج: توبه مثل کلیدیه که درِ گنجینه‌های معنوی و الهی رو به روی ما باز می‌کنه.
شفیع وصال: توبه مثل یک واسطه و شفاعت‌کننده‌ایه که ما رو به خدا نزدیک می‌کنه و باعث میشه به وصال الهی برسیم.
میانجی بزرگ: توبه بزرگترین واسطه بین ما و خداست.
شرط قبول: توبه شرط اصلی پذیرفته شدن اعمال ما در پیشگاه خداست.
سر همه شادی: توبه سرچشمه و اساس همه شادی‌های حقیقی و پایداره.

میدان اول
بخش 4

 

   “و ارکان توبه سه چیزست: پشیمانی در دل، و عذر بر زبان، و بریدن از بدی و بدان”

شرح:
حالا خواجه عبدالله ارکان اصلی توبه رو معرفی می‌کنه. توبه واقعی سه رکن اساسی داره:

1. پشیمانی در دل: اولین قدم برای توبه، پشیمونی واقعی و از ته دله. باید از گناهی که انجام دادیم واقعاً ناراحت باشیم و از اون احساس ندامت کنیم.
2. عذر بر زبان: قدم دوم اینه که با زبونمون از خدا عذرخواهی کنیم و طلب بخشش کنیم.
3. بریدن از بدی و بدان: قدم سوم و مهم‌ترین رکن توبه اینه که دیگه اون کار بد رو تکرار نکنیم و از هر چیزی که ما رو به سمت گناه می‌کشونه (مثل دوستان ناباب یا محیط‌های آلوده) دوری کنیم.

میدان اول
بخش 5

 

   “و اقسام توبه سه است: توبهٔ مطیع، و توبهٔ عاصی، و توبهٔ عارف”

شرح:
در اینجا، خواجه عبدالله انواع توبه رو به سه دسته تقسیم می‌کنه:

1. توبهٔ مطیع: توبه کسی که اهل طاعت و عبادت بوده، اما ممکنه در انجام اونها کوتاهی کرده باشه یا نیتش خالص نبوده باشه.
2. توبهٔ عاصی: توبه کسی که گناهکار بوده و از مسیر خدا دور شده.
3. توبهٔ عارف: توبه کسی که به معرفت و شناخت بالایی از خدا رسیده و حتی از کوچکترین غفلت‌ها و لغزش‌های قلبی خودش هم توبه می‌کنه.

میدان اول
بخش 6

 

   “توبهٔ مطیع از بسیار دیدن طاعت، و توبهٔ عاصی از اندک دیدن معصیت، و توبهٔ عارف از نسیان منت”

شرح:
حالا ببینیم هر کدوم از این توبه‌ها از چی ناشی میشه:

• توبهٔ مطیع از بسیار دیدن طاعت: فرد مطیع ممکنه عبادت‌ها و کارهای نیک خودش رو خیلی بزرگ ببینه و دچار غرور بشه. توبه این فرد از اینه که دیگه اعمال خودش رو بزرگ نبینه و اونها رو در برابر عظمت خدا هیچ بدونه.
• توبهٔ عاصی از اندک دیدن معصیت: فرد گناهکار ممکنه گناهان خودش رو کوچیک و بی‌اهمیت ببینه. توبه این فرد از اینه که دیگه گناهان خودش رو کوچیک نشمره و به زشتی و بزرگی اونها در پیشگاه خدا پی ببره.
• توبهٔ عارف از نسیان منت: فرد عارف ممکنه لحظه‌ای از یاد خدا و نعمت‌های بی‌شمار او غافل بشه. توبه این فرد از اینه که دیگه حتی برای لحظه‌ای هم از یاد خدا غافل نشه و همیشه شکرگزار نعمت‌های او باشه.

میدان اول
بخش 7

 

   “و بسیار دیدن طاعت را سه نشانست: یکی خود را بکردار خود ناجی دیدن، دیگر مقصرانرا بچشم خاری نگریستن، سیم عیب کردار خود باز ناجستن”

شرح:
حالا نشانه‌های کسی که طاعت خودش رو بسیار می‌بینه چیه؟

1. خود را بکردار خود ناجی دیدن: فکر می‌کنه که با همین اعمال و عباداتش حتماً اهل نجات و بهشته.
2. مقصران را بچشم خاری نگریستن: به گناهکاران و کسانی که کوتاهی می‌کنن با نگاه تحقیرآمیز نگاه می‌کنه.
3. عیب کردار خود باز ناجستن: دنبال عیب و ایراد در اعمال و رفتار خودش نمی‌گرده و همیشه خودش رو بی‌نقص می‌بینه.

میدان اول
بخش 8

 

   “و اندک دیدن معصیت را سه نشانست: یکی خود را مستحق آمرزش دیدن، دیگر بر اضرار آرام گرفتن، سیم با بدان الفت داشتن”

شرح:
شانه‌های کسی که گناهان خودش رو کوچیک می‌بینه چیه؟

1. خود را مستحق آمرزش دیدن: با خودش می‌گه خدا که بخشنده است، من رو هم می‌بخشه و خیلی به خودش سخت نمی‌گیره.
2. بر اضرار آرام گرفتن: به ضرر و زیان‌هایی که گناهانش به خودش و دیگران می‌زنه بی‌توجه هست و به راحتی از کنار اونها می‌گذره.
3. با بدان الفت داشتن: با افراد گناهکار و کسانی که اهل معصیت هستن دوستی و معاشرت می‌کنه.

میدان اول
بخش 9

 

   “و نسیان منت را سه نشانست: چشم احتقار از خود برگرفتن، و حال خود را قیمت نهادن، و از شادی آشنایی فرو استادن”

شرح:
و اما نشانه‌های کسی که نعمت‌های خدا رو فراموش می‌کنه چیه؟

1. چشم احتقار از خود برگرفتن: دیگه خودش رو کوچک و نیازمند به خدا نمی‌بینه و دچار غرور و خودبزرگ‌بینی میشه.
2. حال خود را قیمت نهادن: برای حالات معنوی خودش ارزش زیادی قائل میشه و اونها رو دستاورد خودش می‌دونه، نه لطف و عنایت خدا.
3. از شادی آشنایی فرو استادن: از نزدیکی و انس با خدا و لذت مناجات با او غافل میشه و دیگه اون شور و شوق سابق رو نداره.

امیدوارم که این شرح براتون مفید بوده باشه. نظرات ارزشمندتون رو در قسمت کامنت ها میخونم. در پناه الله

       اینجا چخبره ؟!

  • یک فضای صمیمی و عاشقانه در محضر آگاهی
  • تجلی همایش حضوری مزدافرِ جان
  • پرسش و پاسخ با آگاهی مزدافرِ جان با کمک جمینای
  • بستر ثبت گزارش ها و نتایج برای عزیزانی که تنی به آب زده اند
  • و خیلی اتفاقات جالب دیگه …

    این جُنبش رو به حضورتون مبارک کنین

کـــالبدها

کالبدهای 7 گانه، سفری در اعماق وجود انسان!

عَدَم، میدانِ بازیِ عشق است.

با این قسمت، هممون از دلتنگی مزدافرِجان در اومدیم!

خیلیییی از درد و رنج‌هایی که من و شما تجربه می‌کنیم ضرورتی نداره! بیخوده، بیهوده‌ست. نطفه‌ی این ماجرا چیه؟ هویت ذهنی
هر چی می‌کشیم زیر سرِ این منِ ذهنی خودمونه!

آگاه میشیم که این منِ ذهنی، دقیقا چیه؟ این مَنیَّت چموش، چطوری شکل میگیره؟ EGO کجای ذهن لونه میکنه؟ پیشنهاد میکنم مطالعه کنین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *